قال زين العابدين عليه السلام : «القبر امّا روضة من رياض الجنّة او حفرة من حفر النيران»
روح در عالم برزخ يا در بوستانى از بوستانهاى بهشت است يا در گودالى از گودالهاى آتش به سر مىبرد. (بحار 6 / 214)
2 - بهترين توشه در عالم برزخ
اميرالمؤمنين عليه السلام در مراجعت از جنگ صفين وقتى كه به قبرستان پشت دروازه كوفه رسيدند ايستادند و با اين كلمات با ارواح مردگان سخن گفتند :
«يا اهل الديار الموحشة و المحالّ المقفرة و القبور المظلمة يا اهل التربة ، يا اهل الغربة، يا اهل الوحدة، يا اهل الوحشة انتم لنا فرط سابق و نحن لكم تبع لاحق امّا الدور فقد سكنت و امّا الازواج فقد نكحت فامّا الاموال فقد قسمت هذا خبر ما عندنا فما خبر ما عندكم ثم التفت الى اصحابه امّا لو اذن لهم فى الكلام لاخبروكم انّ خير الزّاد التّقوى»
اى ساكنان خانههاى وحشت زا و محلههاى خالى و گورهاى تاريك، اى خفتگان در خاك، اى غريبان، اى تنها شدگان، شما پيش از ما رفتيد و ما در پى شما روانيم و به شما خواهيم رسيد اما خانه هايتان ديگران در آن سكونت گزيدند و اما زنانتان با ديگران ازدواج كردند و اما اموال شما در ميان ديگران تقسيم شد، اين خبرى است كه ما داريم، حال شما چه خبر داريد، سپس به اصحاب خود رو كرد و فرمود: بدانيد كه اگر اجازه سخن گفتن داشتم شما را خبر مىدادم كه بهترين توشه تقوا است . (نهجالبلاغه حكمت 130)
3 - پنهان بودن اسرار در عالم برزخ
قال على عليه السلام : «فانّكم لو عاينتم ما قد عاين من مات منكم لجزعتم و وهلتم و سمعتم و اطعتم و لكن محجوب عنكم ما قد عاينوا و قريب ما يطرح الحجاب! و لقد بُصّرتم ان ابصرتم و اُسمعتم ان سمعتم و هُديتم ان اهتديتم و بحقّ اقول لكم: لقد جاهرتكم العِبر و زُجرتم بما فيمه مزدجر و ما يُبلّغ عن اللَّه بعد رسل السماء الّا البشر» .
آنچه را كه مردگان ديدند، اگر شما مىديديد ناشكيبا بوديد و مىترسيديد و مىشنيديد و فرمان مىبرديد ولى آنچه آنها مشاهده كردند بر شما پوشيده است و نزديك است كه پردهها فرو افتد، گرچه حقيقت را به شما نيز نشان دادند، اگر به درستى بنگريد و نداى حق را به شما شنواندند، اگر خوب بشنويد و به راه راست هدايتتان كردند اگر هدايت بپذيريد، راست مىگويم مطالب عبرتآموز اندرز دهنده را آشكار ديديد و از حرام الهى نهى شديد و پس از فرشتگان آسمانى هيچ كس جز انسان فرمان خداوند را ابلاغ نمىكند . (نهجالبلاغه خطبه 20)
4 - سؤال قبر
قال الصادق عليه السلام : «لا يسئل فى القبر الّا من محّض الايمان محضاً او محّض الكفر محضاً و الآخرون يلهون عنهم» .
در قبر سؤال نمىشود مگر از كسانى كه ايمان خالص يا كفر خالص دارند و از افراد ديگر صرف نظر مىشود. (فروع كافى 3 / 235)
نكته :
بعضى معتقدند اين روايت با بعضى از روايات كه در مورد سؤال قبر از عموم مردم نقل شده تعارض دارد . از اين رو بعضى از علما گفتهاند منظور سؤال خاص است كه مخصوص مؤمن خالص و كافر خالص مىباشد و يا اينكه مثلاً در مورد اصل نماز، روزه، حج و ولايت از عموم مردم سؤال مىشود، زيرا مستضعفين فرهنگى و ناآگاهان در مورد جزئيات معذورند . (عالم برزخ در چند قدمى ما 102)
5 - شيعيان در عالم برزخ
قال الصادق عليه السلام : «امّا فى القيمة فكلّكم فى الجنّة بشفاعة النّبى المطاع او وصىّ النّبىّ و لكنّى واللَّه اتخوّف عليكم فى البرزخ» .
اما در قيامت همه شما با شفاعت پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم كه شفاعتش پذيرفته مىشود يا با شفاعت وصى پيامبر در بهشت هستيد ولى سوگند به خدا در مورد عالم برزخ در رابطه با شما ترس دارم . (فروع كافى 3 / 242)
نكته :
مطابق اين روايت شفاعت اولياء خدا در عالم برزخ محدود است و ترس و نگرانى وجود دارد كه شفاعتى در كار نباشد، از طرفى طبق روايات متعدد بعضى از مؤمنين مشمول الطاف خاص پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم و امامان معصومعليهم السلام واقع مىشوند كه مىتوان اين الطاف خاص را به عنوان شفاعت آنها ياد نمود، در اين صورت اين سؤال مطرح است كه اين تعارض روايات را چگونه بايد جمع كرد ؟
پاسخ آنكه در عالم برزخ شفاعت به طور عموم براى همه نيست، پس نمىتوان به شفاعت در عالم برزخ دل بست و اميدوار بود در حدّى كه ايجاد غرور كند، ولى شفاعت براى افراد خاص كه بر اثر تلاشهاى صادقانه در دنيا توانستهاند گناهان خود را جبران كنند خواهد بود، بنابراين آن رواياتى كه شفاعت در عالم برزخ را نفى مىكند منظور شفاعت عمومى همانند شفاعت روز قيامت است و آن روايتى كه الطاف خاص اولياء خدا را در عالم برزخ ثابت مىنمايد منظور شفاعت آنها در مورد افراد خاص است . (عالم برزخ در چند قدمى ما 146)
6 - سؤالات در قبر
قال على بن الحسين عليهما السلام : «... الا و انّ اوّل ما يسألانك عن ربك الّذى كنت تعبده و عن نبيك الذى ارسل اليك و عن دينك الّذى كنت تدين به و عن كتابك الّذى كنت تتلوه و عن امامك الذى كنت تتولّاه ثم عن عمرك فيما افنيته و مالك من اين اكتسبته و فيما اتلفته...»
آگاه باش كه در قبر از امورى از تو سؤال مىشود: الف: خداوندى كه او را عبادت مىكردى. ب: پيامبرى كه به سوى تو ارسال گشت. ج: از دينى كه به آن معتقد بودى. د: از كتابى كه آن را مىخواندى. د: از امامى كه از او پيروى مىكردى. ه: از عمر تو كه در چه مسيرى گذراندى و: و از ثروت تو كه از چه راهى به دست آوردى و در چه راهى مصرف كردى .
7 - فشار قبر
ابو بصير گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم «ايفلت من ضغطة القبر احد» فقال عليه السلام «نعوذ باللَّه منها ما اقل من يفلت من ضغطة القبر»
آيا هيچكس از عذاب قبر نجات مىيابد؟ حضرت فرمود پناه مىبريم به خدا از عذاب قبر، چقدر اندكند كه از عذاب قبر در امان باشند.
آنگاه فرمود هنگامى كه رقيه دختر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از دنيا رفت، پيامبر در كنار قبر او ايستاد، سرش را به سوى آسمان بلند كرد و چشمهايش پر از اشك شد و به حاضران فرمود من اين حالت دفن و آنچه را بر رقيه وارد مىشود به نظر آوردم، آنگاه گفت: خدايا به خاطر من فشار قبر را از رقيه بردار و او را ببخش، خداوند او را بخشيد . (فروع كافى 3 / 236)
8 - عوامل فشار قبر
1. سخن چينى 2. عدم پرهيز از ادرار (عدم رعايت طهارت) 3. بداخلاقى 4. تباه نمودن نعمتها و بهره صحيح نبردن از آنها 5و6. خواندن نماز بدون وضو و يارى نكردن مظلوم. (بحار 80 / 176) (بحار 6 / 221)